دیروز پادکستی را با متیو لی لوفتوس (از The Credible Hulk) و کریستوفر ال سرجیو برای A Dash of Science ضبط کردم که همه چیز درباره ارتباطات علمی و رسانه های اجتماعی بود. این یک گپ عالی بود – من به جزئیات زیادی از آنچه پوشش دادیم نمیروم، اما اگر مایلید آن را بشنوید (میدانید که میدانید!) پیوند مستقیم این است: ارتباط علم در رسانههای اجتماعی. شما همچنین می توانید آن را در iTunes و/یا تنظیم کنید.
پس از پایان مکالمه ما، چیزی را به یاد آوردم که اندکی پیش، پس از مشخص کردن یک تکلیف تحقیقاتی خشمگینانه که در آن یک چهارم کلاس نوشتند که مندلیف برای کارش در جدول تناوبی جایزه نوبل دریافت کرده بود، به یاد آوردم. برای ثبت: او هرگز این افتخار را دریافت نکرد. او برای این جایزه پیشنهاد شد، اما معروف بود (حداقل، من فکر میکردم معروف بود!) جایزه 1906 بهجای آن به هنری مویسان داده شد، احتمالاً به دلیل کینهای که اسوانته آرنیوس از شهرت معادله آرنیوس داشت (داستان خوبی است، آن را بررسی کنید. بیرون).
آیا واقعاً مهم است که چند دانش آموز معتقد باشند که مندلیف جایزه نوبل را برده است؟ این واقعاً به کسی آسیب نمی رساند، اینطور است؟ شاید نه، اما از سوی دیگر، شاید بخشی از یک مسیر طولانی و لغزنده آغشته به «حقایق جایگزین» است که ما را به موقعیتها و تصمیمهایی سوق میدهد که ممکن است به نفع ما به عنوان یک جامعه نباشد. .
چگونه دانشآموزان را تشویق کنیم تا حداقل کمی واقعیتسنجی را انجام دهند؟ البته، میتوانید فهرست بلندبالایی از کارهایی که باید انجام دهید برای بررسی اطلاعات تهیه کنید، اما من استدلال کردم که اگرچه دانشآموزان ممکن است چنین فهرستی را بخوانند و حتی با اصول آن موافق باشند، بعید است که عادت به استفاده از آنها پیدا کنند. احتمالاً به احتمال زیاد بلافاصله همه چیز را فراموش می کند.
در عوض، من سعی کردم چیزی کوتاه، ساده و به یاد ماندنی ارائه کنم، و اینجاست (این را به اشتراک بگذارید):
چهار نکته ای که من روی آن تمرکز کردم، VARD را که مخفف …
تأیید کنید
V برای تأیید است، به این معنی: آیا می توانید منابع دیگری را پیدا کنید که همین موضوع را بیان کنند؟ در حال حاضر، به احتمال زیاد، شما می توانید همیشه اگر به اندازه کافی دقت کنید، چیزی را پیدا کنید که با یک اطلاعات خاص مطابقت داشته باشد. سایتهای زیادی وجود دارد که به شما میگویند لیموها بدن را قلیایی میکنند، به عنوان مثال (آنها این کار را نمیکنند)، خوردن هسته زردآلو بیخطر است (اینطور نیست) و مرهم سیاه یک درمان مؤثر برای سرطان پوست است. (جواب منفی).
با این حال، اگر هنگام شروع به طور منطقی ذهن باز باشید، احتمال اینکه هر دو طرف داستان را پیدا کنید بسیار خوب است و این حداقل باعث می شود فکر کنید کدام نسخه قابل اعتمادتر است.
نویسنده
الف برای نویسنده است. من اغلب می شنوم که بخش هایی از محتوا صرفاً بر اساس ماهیت آن تحقیر می شود. شما نوع چیزها را می دانید: “این فقط یک وبلاگ است” یا “شما نمی توانید به مقالات روزنامه اعتماد کنید”. به نظر من این کار اشتباهی است. مهمتر این است که چه کسی آن قطعه را نوشته و چه شرایطی دارد؟ من می خواهم استدلال کنم که یک پست وبلاگ در مورد مسائل پزشکی که توسط یک پزشک نوشته شده است (مثلاً تقریباً هر چیزی در پزشکی مبتنی بر علم شگفت انگیز) احتمالاً منبع کاملاً قابل اعتمادی است. در مقابل، بیش از یک چیز وجود دارد که آن را وارد ادبیات علمی کرده است که بعداً مشخص شد که ناقص یا حتی نادرست است (مانند مقاله معروف ویکفیلد در سال 1998). همچنین ارزش این را دارد که بپرسیم سوابق کسی چیست: برای مثال استفانی سنف در زمینههای هوش مصنوعی و علوم کامپیوتر دارای مهارت بالایی است، اما آیا این بدان معناست که باید به نظرات جنجالی او در زیستشناسی و پزشکی اعتماد کنیم؟ احتمالا نه.
ممکن است همیشه نتوانید بگویید نویسنده کیست، یا زمانی برای کشف انگیزههای او نداشته باشید، اما با این وجود این سوال خوبی است که در ذهن خود نگه دارید.
منطقی بودن
R برای معقول بودن است. که املا یا حتی گفتنش دردناک است، اما مهم است، بنابراین من به آن پایبند هستم. این یک بررسی حسی است. انسان ها عاشق داستان خوب هستند و بهترین داستان ها دارای پیچ و خم های غیرمنتظره ای هستند. به همین دلیل است که داستان های ترسناک پزشکی در روزنامه ها با این نظم ناامیدکننده ظاهر می شود. نه، سس کچاپ به شما سرطان نمی دهد. نه، بچه های ما واقعاً با پلاستیک مسموم نمی شوند. اما حقیقت همیشه تیتر خوبی نیست. در واقع، وقتی صحبت از علم به میان میآید، هرچه بیشتر «یافتههای هیجانانگیز» روی سایتهای خبری آغشته شود، احتمالاً کمتر باید به آن اعتماد کنید – زیرا احتمال این وجود دارد که نسخه هیجانانگیز گزارششده تقریباً هیچ شباهتی به نتیجهگیریهای اولیه محققان نداشته باشد. .
صادق باشید و از خود بپرسید: آیا این واقعا محتمل به نظر می رسد؟ یا من فقط پسندیدن درست است چون داستان فوق العاده ای است؟
تاریخ
D برای تاریخ است. وضعیت واضح زمانی است که اطلاعات آنقدر قدیمی است که چیز دیگری جایگزین آن شده است. این آسان است: فقط به دنبال چیزی جدیدتر باشید. با این حال، روی دیگر این سکه احتمالاً در این روزهای پرتاب اخبار و به اشتراکگذاری فوری مقالات مرتبطتر است: چیزی میتواند در کوتاهمدت منفجر شود، بهویژه چیزی موضوعی، و بعداً معلوم میشود که همه حقایق شناخته شده نبودند. به عنوان مثال، استخرهای سبز معروف در المپیک 2016 را در نظر بگیرید، که بیش از یک نویسنده آن را قبل از افشای کامل حقایق چند روز بعد به نمک مس موجود در آب استخر نسبت دادند. به ناچار، نسخه “تصحیح” بسیار کمتر از حدس و گمان های قبلی جالب است، و این چیزی است که همه به خاطر دارند.
اگر چیزی بحث برانگیز و تکان دهنده ظاهر شده است، بیست و چهار ساعت به آن فرصت دهید. اگر مشکل وحشتناکی در آن وجود داشته باشد، به احتمال زیاد کسی آن را در آن زمان متوجه خواهد شد.
کار آسانی نیست؛ این VARD است
و تمام: تأیید، نویسنده، معقول بودن، تاریخ. این همه احتمالات را پوشش نمی دهد، اما اگر این نکات را در پس ذهن خود نگه دارید، قطعاً به شما کمک می کند تا “احتمالاً درست” را از “تقریباً مطمئنا” جدا کنید.
موفق باشید آنجا!
حالا چرا نمیری و به اون پادکست گوش نمیدی 🙂
صفحه فیس بوک Chronicle Flask را برای به روز رسانی های منظم لایک کنید یا دنبال کنید @potassium-nitrate.ir در توییتر. همه محتوا © Kat Day 2018 است. میتوانید هر چیزی را در اینجا به اشتراک بگذارید یا به آن پیوند دهید، اما اگر انجام میدهید باید به این سایت مراجعه کنید.
همه نظرات تعدیل می شوند. نظرات توهین آمیز حذف خواهند شد، همانطور که هر نظری که به پست های این سایت مربوط می شود که نظرات غیرفعال شده است، حذف خواهد شد.